رشد همهجانبه جامعه را زنان بهتر از مردان ایجاد میکنند
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۸۸۶۵۰
پور حسین گفت: زن درون یک خانواده، رکن است ولی میتوان این خانواده را حتی به کل کشور بهعنوان «خانواده ایران» گسترش داد. خانوادهای که مربی آن، به موقع نیازها را میشناسد و به اندازه، آن نیاز را پاسخ میدهد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دپارتمان زنان دانشگاه بینالمللی اهل بیت (ع) به منظور شناخت بهتر زنان و درک احساسات در روابط و تعاملات، نشست علمی «زن به منزله مربی تمام عیار فرد و جامعه، چرا و چگونه؟» را برگزار کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضا پورحسین، رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، در این نشست طی سخنانی از زنان به عنوان مربیان تمامعیار فرد و جامعه یاد کرد و گفت: زنان این توانایی را دارند که این نقش را در خانواده به عنوان مادر ایفا کرده و آن را به جامعه و بهعنوان مام وطن انتقال داده و نقش مربیگری خود را ایفا کنند.
پورحسین با واژههای مربی، متربی، رشد، نیاز و سازگاری به عنوان موضوعات اصلی سخنرانی خود را ادامه داد: واژه متربی را از روانشناسی و تعلیم و تربیت اسلامی گرفتهایم. کار متربی رشد کودک و نوجوان و در صحنه اجتماعی، رشد گروه است و رشد به این معناست که مربی زمینه رفع نیازها را فراهم کند.
او با طرح این پرسش که «چرا باید نیازهای فرد توسط مربی مرتفع شود؟» گفت: دلیل این مسئله در روانشناسی کودک و حتی در روانشناسی زن رساندن فرد به سازگاری است. آدمها رشد پیدا میکنند تا به سمت سازگاری میل کنند، یعنی سازگاری با خودشان و موقعیتهای جدید. این کار نوعی توان و ظرفیت است که هر کسی نمیتواند با موقعیتهای جدید خود را سازگار کند.
طائب: عدم تحول محیط در برابر «زن اجتماعی جدید» از مادر، «متهم» میسازد
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه انسان ابتدا باید با خود به سازگاری برسد و بعد با دیگران سازگاری پیدا کند، خاطرنشان کرد: انسانها تصور میکنند موضوع سازگاری میان آنها و دیگران مطرح است، این در حالی است که سازگاری ابتدا باید با خود محقق شود.
او یادآوری کرد: کسانی که در ارتباط درونفردی موفقاند، خودسازگاری دارند و اگر فردی با خود به سازگاری برسد، میتواند دیگران را به سازگاری برساند. کسانی که در سازگاری خودشان مشکل دارند نمیتوانند دیگران را به سازگاری برسانند.
این استاد دانشگاه مربی را اینگونه تعریف کرد: مربی شخصی است که در کار رشد و زمینهسازی برای رفع نیاز به سمت سازگاری گام برمیدارد و سازگاری هدف اوست. به عنوان مثال به محض اینکه تشنه میشوید، ارگانیسم بدن انسان را به سمت سازگاری و تعادل یعنی آب نوشیدن میبرد. پس تشنگی عامل رشد محسوب میشود.
پورحسین خاطرنشان کرد: عمدتاً محدودیتها را به عنوان عامل منفی تعبیر میکنیم، در حالی که اگر بیتعادلی تا حدی در انسان وجود نداشته باشد، انسان رشد نخواهد داشت.
طائب: ارزش اسلام وقتی بهتر فهم میشود که «دیگری»اش را دقیق معرفی کنیم
نقش محوری زن در خانواده آل کسا
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه مربی زن، اساس و رکن خانواده است، گفت: زن در خانواده آلکساء هم رکن است. در این حدیث پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن و امام حسین(ع) با انتساب به حضرت فاطمه(س) معرفی شدهاند و در آن آمده است: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها؛ آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش». این رکن بودن حضرت فاطمه(س) میتواند به زنان دیگر تسری پیدا کند.
پورحسین محور بودن حضرت فاطمه زهرا (س) را منحصر به آن حضرت ندانست و یادآوری کرد: اگر الگوی ایشان تکثیر شود، میتواند سایر زنان را نیز شامل شود، گفت: هرگاه برداشت و الگوگیری حتی ساده از خانواده حضرت زهرا(س) توسط خانوادهای رخ دهد، میتوانیم بگوییم در آن خانواده هم زن محور شده و میتوان همسر و فرزندان را به واسطه مادر خانواده معرفی کرد.
او با بیان این مسئله که اگر رکن بودن زن را به جامعه گسترش دهیم، میتواند برای جامعه کارساز باشد، اظهار داشت: بی علت نیست که در دورههای تحصیلی خاصی به خصوص ابتدایی از معلمان خانم استفاده میشود. به این دلیل که خانمها میتوانند مربیان بهتری برای کودکان باشند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: زن درون یک خانواده، رکن است ولی میتوان این خانواده را حتی به کل کشور به عنوان خانواده ایران گسترش داد. خانوادهای که مربی آن به موقع نیازها را میشناسد و به اندازه آن نیاز را برطرف میکند.
آثار مربی خوب در خانواده و جامعه
این محقق حوزه روانشناسی و علوم تربیتی مربی خوب را اینگونه معرفی کرد: مربی خوب کسی است که فرصت و زمینه فراهم میکند، هرچند ممکن است خود، مباشرتاً در کار رفع نیاز نباشد. مربی مراقب است و بهترین مراقب، مادر است و مادر از جنس زن است. انسان نیاز به مراقب دارد و بهترین مراقب و مربی مادر است و پدر قطعاً به دلایل روانشناختی نمیتواند نقش مربی درجه یک را داشته باشد. چرا که دلبستگی ابتدا بین مادر و کودک ایجاد و بعد به سمت پدر منتقل میشود.
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه اگر مادر نیاز را شناخت و توانست به اندازه و به موقع آن نیاز را برطرف کند، میتواند نقش مربی بودن خود را از خانه به جامعه گسترش دهد، گفت: کار مربی نجاری انسان نیست بلکه باغبانی انسان است. مربی صنعتگر یک سازه فلزی نیست بلکه باغبان یک انسان است.
حجتالاسلام ذوعلم: در تبیین «وجوه اجتماعی حجاب» کم کاری شده است
پورحسین از دو نگاه کلی به انسان یاد کرد و اظهار داشت: دو نگاه کلی به انسان وجود دارد؛ که یکی نگاه طبیعتنگر که در آن انسان را مثل لوح سفید میداند و نیاز است در این لوح سفید که مانند زمین است بذر کاشته شود. یعنی جان انسان بدون بذر است و اگر ما این مطلب را بپذیریم، باید در انسان بذر فطرت، زیباییدوستی و ... را بکاریم.
او ادامه داد: نگاه دیگری هم وجود دارد که به تعلیم و تربیت اسلامی نزدیک است. چنین رویکردی معتقد است زمانی که انسان زاده میشود، لوح سفید نیست بلکه درون این جان و زمین، قبلاً بذر کاشته شده است و وقتی او زاده میشود دارای فطرت گرایش به پرستش و زیباییدوستی است. درواقع انسانها زیباییدوستی را یاد نمیگیرند، بلکه در فطرت آنها نیکویی و زیبایی گذاشته شده است.
پورحسین خاطرنشان کرد: میتوان گفت که نقش مربی، معماری انسان است اما نجاری انسان نیست. بذر در انسان کاشته شده و کار ما صرفاً شکوفا کردن آن است. بر این اساس اگر بخواهیم یک مربی خوب فردی و اجتماعی باشیم، لازم است یکی از این دو نگاه را انتخاب کنیم.
او به انتخاب نگاه دوم هم اشاره کرد و ادامه داد: برخی افراد نگاه دوم را انتخاب میکنند اما در رفتار مانند افرادی که طبیعتنگرند، عمل میکنند. به عنوان مثال ممکن است که سیستم آموزش و پرورش نگاه طبیعتمحور را نپسندد، اما این نگاه را دنبال کند و وقتی میخواهد خدا را برای دانشآموزان بیان کند، تنها با سخنرانی خدا را در ذهن افراد بکارد. اما اگر او بداند که انسانها فطرتاً میل به پرستش دارند، به نحو دیگری عمل کرده و سعی میکند زمینه شکوفایی فطرت را فراهم کند.
این روانشناس، مربی را باغبانی معرفی کرد که تلاش میکند بذرهایی که در فطرت انسان کاشته شده را به رشد و شکوفایی برساند. البته این شکوفایی صرفاً کار باغبان نیست و خود بذر هم دستاندر کار رشد دادن و شکوفایی خود است. اما زمینههای این شکوفایی را مربی فردی و مربی جامعه برای او فراهم میکند. به همین دلیل در یک تعلیم و تربیت صحیح بین مربی و متربی یک ارتباط مستمر برقرار است.
تداوم رشد انسانی حتی بعد از فارغالتحصیلی
پورحسین با تأکید بر اینکه هیچکس در طول عمر خود به جایی نخواهد رسید که احساس کند که نباید شکوفا شود و هیچگاه کار مربی در انسان تمام نمیشود، اظهار داشت: نباید تصور کرد که وقتی فارغالتحصیل شدیم، کار تعلیم و تربیت تمام میشود. بلکه پس از آن مربیان اجتماعی وارد میشوند؛ گرچه مربیان فردی مثل والدین هم هستند اما نقش مربیان اجتماعی پررنگتر میشود.
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در خصوص شکوفاییهایی که مربی در فرد ایجاد میکند، گفت: شکفته شدن ذهنی و شناختی، شکفته شدن هیجانی و عاطفی، شکفته شدن اخلاقی و اجتماعی و شکفته شدن انگیزشی، شکفتگیهایی است که باید در فرد ایجاد شود و اگر بتوانیم به عنوان باغبان و مربی کاملی مثل زن در کار شکوفایی ذهنی، هیجانی، اخلاقی و انگیزشی باشیم کار مربیگری خود را به حد کمال رساندهایم.
نیلچیزاده: دنیای امروز «بدن» را به مثابه «کالا» میبیند/ فرهنگ برهنگی یعنی بیهویتی
پورحسین تشریح کرد: اگر بخواهیم شکوفایی ذهنی و شناختی ایجاد کنیم باید از زمینههای خود هوش استفاده کنیم. چون هم متربی و هم مربی در حال شکوفایی است، هر دو باید از هوش برخوردار باشند. به لحاظ شکفته شدن هیجانی به هوش هیجانی نیاز داریم. در زمینه شکوفایی اخلاقی و اجتماعی نیاز به هوش اجتماعی داریم تا بتوانیم رشد اجتماعی ایجاد کنیم.
او ادامه داد: از نظر شکوفایی انگیزشی هم به زمینههای هیجانی نیاز داریم تا بتوانیم گروه و جامعه را برای حرکت انگیزه دهیم. انگیزه موتور هرگونه حرکتی است. کسانی هستند که مهارت ایجاد انگیزه را ندارند، این افراد نمیتوانند مربی خوبی شوند و اگر کسی انگیزه رشد و پیشرفت نداشته باشد نمیتواند مربی خوبی باشد. البته اگر یک مربی بخواهد به شیوههای ایجاد انگیزش عمل کند باید مهارتهای لازم را کسب کند.
این استاد دانشگاه با جمعبندی این چهار زمینه شکوفایی، اظهار داشت: میتوانیم بگوییم کار مربی رشد فرد و جامعه و شکوفایی متعادل و همهجانبه است. شکوفایی همهجانبه و متعادل یعنی ما در انسان جنبه ذهنی، عاطفی هیجانی، اجتماعی، اخلاقی و جسمانی را به صورت متعادل رشد دهیم. اگر یک جنبه انسان رشد کند و جنبه دیگر انسان رشد مناسبی نداشته باشد، نمیتوان گفت آن رشد مناسب و متعادل بوده است مثلاً اگر فردی در زمینه هوشی رشد داشته باشد اما از نظر عاطفی و هیجانی مشکل داشته باشد، فرد موفقی نخواهد بود.
رشد همهجانبه را زنان بهتر از مردان ایجاد میکنند
او رشد جامعه را نیز همینگونه دانست و گفت: اگر یک جنبه جامعه رشد کند اما جنبه دیگر مغفول بماند، نمیتوان آن جامعه را موفق ارزیابی کرد، چون هر یک از جنبههای رشد بر دیگر جنبهها تأثیر متقابل دارد و بهترین کسی که میتواند رشد متعادل ایجاد کند، در شرایط مساوی خانمها هستند.
پورحسین خاطرنشان کرد: در شرایط مساوی، زنان بهتر میتوانند رشد همهجانبه ایجاد کنند. انسان کامل و جامعه مطلوب، انسان و جامعهای است که رشد همه جانبه در آن وجود دارد. اگر یک جنبه رشد کند و سایر جنبهها رشد نکند، آن انسان و جامعه دچار کاستیهایی است و اصطلاحاً لنگ خواهد زد.
به گفته این روانشناس، رشد متعادل در جامعه رشدی است که تمام ابعاد فرد و جامعه با هم رشد کند. باید بدانیم جامعه هم دارای شخصیت است. مثلاً میگوییم ایرانیها، زنان، مردان و ... اینگونهاند و این شخصیت اجتماعی اگر خوب مربیگری شده باشد، جامعهای ایجاد میشود که پیشرفتهای علمی، عاطفی و هیجانی همه با هم پیشرفت کردهاند، پس جامعه هم باید شخصیت متعادل داشته باشد.
درک زنان مربی از هشدارهای جامعه
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه مربی زن دریافت فاعلی و ذهنی خوبی از نیازها دارد، اظهار داشت: دریافت فاعلی شهودی زن در درون اوست و حتی زنان نیاز به یادگیری این دریافت هم ندارند. به عنوان مثال مادر، گریه بچه را میشنود و متوجه میشود که گرسنه است یا جایی از بدن او درد میکند یا باید پوشاک او عوض شود. در حالی که پدرها گریههای بچهها را به یک شکل میشنوند. حال اگر این گریهها را به هشدارها و گریههای جامعه تسری بدهیم، یک مربی مجرب میتواند متوجه شود که آیا حال جامعه خوب است یا خیر و آیا جامعه از تعادل خارج شده است یا خیر. تشخیص یک مربی مجرب بهتر از مربی است که دریافت فاعلی ندارد.
پورحسین تصریح کرد: اگر روند زایش و رشد فردی و اجتماعی به زنان سپرده شود، با کسب مهارت مدیریت میتوانند فرد و جامعه را به رشد متعادل برسانند. البته مدیریت توانایی است که باید آموخته شود و در صورتی که زنی مدیریت را بیاموزد راندمان کاری بهتری خواهد داشت.
رئیس دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: مطالبی که مطرح شد موضوعی نیست که بخواهم در یک بستر فمینیستی مطرح کنم، بلکه نتایجی است که یافتههای علمی و تعلیم و تربیت اسلامی از سرشت زن به ما میدهند و میگوید اگر زن مهارت مدیریت داشته باشد، چون دریافت شهودی دارد، رشد متعادل ایجاد میکند و نیازهای جامعه و فرد را خوب میشناسد و در شرایط مساوی میتواند مربیگری بهتری را داشته باشد.
او با بیان اینکه زمینههای مساوی برای فعالیت زنان در کشور ما کم است، گفت: قالبهای ذهنی در این زمینه وجود دارد و البته خانمها نیز به میزان زیادی درماندگی آموختهشده دارند، چراکه قرنها آنان را با «نمیتوانیدها» سرکوب کرده و مانع تحقق این مربیگری برتر شدهاند.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: حضرت فاطمه س حدیث اهل بیت علیهم السلام خانواده حضرت فاطمه س حدیث اهل بیت علیهم السلام خانواده تعلیم و تربیت فرد و جامعه رشد متعادل خانواده ای همه جانبه کار مربی نقش مربی مربی خوب یک مربی اگر یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۸۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آشنایی با زنان عارفی که مردان دانشمند از محضرشان درس گرفتند
رابعه نه تنها به اربابان قدرت بیاعتنا است، بلکه میگوید:«وقتی به روشنایی چراغ سلطان، شکاف پیرهن دوختم، دلم روزگاری بسته شد. تا آن را باز نشکافتم، دلم گشاده نشد.» یعنی حتی استفاده از نور چراغ سلطان را موجب ظلمات قلب خود میداند! - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "برای مردان بهرهای است از آنچه کسب کردهاند و برای زنان نیز بهرهای است از آنچه کسب کردهاند." (سوره نساء؛ آیه 32) در نگاه دینی، زن و مرد علیرغم تفاوتهای جسمانی، در زمینه مقام بندگی و کسب معرفت یکسان هستند. زن در این نگاه هرچند مسئول امور منزل است، اما میتواند در مراتب علمی و دینی به بالاترین درجات برسد.
نوع زندگی و طریقت حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س) و دیگر زنان صدر اسلام میتواند معرف نگرش دین به جایگاه زن مسلمان باشد. زمانی که جامعه عرب، دختران را زنده به گور میکرد، پیامبر (ص) نهایت تکریم و محبت را نسبت به دخترشان ابراز میکردند. حضرت فاطمه (س) در کنار کارهای منزل، جلسات تفسیر قرآن برگزار میکردند و در زمینه اعمال عبادی هم در زمره بهترین بندگان خدا هستند.
اما متأسفانه تاریخ شاهد آن است که علیرغم سفارش اسلام به یادگیری علم برای یک مسلمان، بدون در نظر گرفتن مسئله جنسیت، زنان حتی پس از ورود اسلام به سرزمینهای مختلف، همواره مورد ظلم قرار گرفته و جرأت ورود به عرصههای مختلف علمی را ندارند. زنان آنچنان در تنگنا قرار داشتهاند که ما کمتر اثری از ایشان در تاریخ گذشته جوامع میبینیم. وقتی به تعریف عرفان توسط مشایخ آن نگاه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که در تعریف عرفان و در کسب مقامات عرفانی نیز نباید تفاوتی بین زن و مرد وجود داشته باشد.
خبرگزاری تسنیم با مرور بخشهایی از زندگی زنان عارف برگرفته از بخشهایی از مقاله زهرا خاکباز، استاد دانشگاه، به بررسی جایگاه و منزلت این عرفای اسلامی در طول تاریخ پرداخته است.
رابعه عدویه؛ عارفی که مردان دانشمند از محضرش درس گرفتند
در میان زنان عارف اهمیت رابعه عدویه (بصری) کاملاً مشهود است. سخنان و کارهای او در کتاب تذکرة الاولیا و دیگر متون نقل شده است و مردان بزرگی مانند حسن بصری با او مراوده داشتهاند و از محضرش بهره میبردهاند، که بسیاری از سخنان رابعه از این عارفان نقل شده است.
رابعه، عارفی بزرگ است و تأثیر بسزایی در عرفان اسلامی داشته است. رابعه،از ابتدای کودکی مورد احترام امیران بوده است؛ شبی که متولد شد، در خان پدرش از شدت فقر لباسی نبود که بر تن او کنند. عیسی رادان (امیر بصره) به پدر او پیغام میدهد که: «من خود آیم و به محاسن، خاک آستان تو روبم.»
دلیل این تواضع، رساندن پیغام رسول خدا(ص) به امیر، از طریق پدر رابعه است. پیغمبر(ص) در خواب به پدر رابعه میفرمایند:«این دختر سیّدهای است که هفتادهزار از امت من در شفاعت او خواهند بود. پیش عیسی رادان رو...» عیسی رادان که این خواب را میشنود، شخصاً به بالین رابعه حاضر میشود. درواقع از کودکی امیران دنیا خاکسار رابعه هستند.
اما این تواضع دوطرفه نیست. رابعه نه تنها به اربابان قدرت بیاعتنا است، بلکه میگوید:«وقتی به روشنایی چراغ سلطان، شکاف پیرهن دوختم، دلم روزگاری بسته شد. تا آن را باز نشکافتم، دلم گشاده نشد.» یعنی حتی استفاده از نور چراغ سلطان را موجب ظلمات قلب خود میداند! این حد بی توجهی به دنیا و مالکان دنیا در سایر اقوال وی نیز دیده میشود.
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینوشته شده روزی یکی از مشایخ بصره نزد رابعه شروع به بدگویی از دنیا میکند، رابعه به وی میگوید: تو دنیا را دوست داری که اگر دوست نداشتی، نیک و بد آن را به زبان نمیآوردی. «من احب شیئا، اکثر ذکره» و این حد اعلای اِعراض از دنیاست.
این نگرش رابعه فقط در کلام وی تجلی نیافته، بلکه در عمل نیز او یکی از بهترین نمونههای پرهیز از دنیاست. او به دلیل همین رویگردانی از دنیا، هیچ وقت حاضر به ازدواج نشد و طریقت دائمی او عدم توجه به جسم و پرورش روح بود. درباره قوت او آمده است که رابعه به روزی یک خرما یا اندک پیه آبهای قانع بود.
فاطمه نیشابوری؛ گمشدهای در عرفان اسلامی
یکی از اولیاء تصوف و عرفان فاطمه نیشابوری است. این زن در عالم عرفان و تصوف آنچنان مقامی دارد که جامی در نفحات الانس متذکر است که فاطمه دارای مقام ولایت بوده و مینویسد بایزید بسطامی دربار او و شوهرش میگوید: «یک زوج و زوجه دیدم که از مقامات عارفین و کمالات اهل یقین هرچه از آنها پرسیدم، جوابی دادند که دلیل خبرت و بصیرت آنها بود.»
ذوالنون مصری نیز در مقامات عرفانی این زن مانند بایزید بسطامی اظهار اعتقاد میکند. از این زن، با چنین درجهای از عرفان، مختصر اطلاعاتی در دست است که از طریق آنها نمیشود جزئیات روحیات وی را متوجه شد.
خواهران بشر حافی؛ الگوی تقوا و پرهیزکاری
آنچه از رابعه، دربار عدم استفاده از روشنایی چراغ سلطان ذکر شد، در احوالات خواهر بشر حافی نیز آمده است؛ البته خواهران بشر، عارف بودهاند و در کتب احوالات عارفهها، با عنوان «اخوات بشر حافی» اقوال و احوال ایشان ذکر شده است، اما این حکایت درباره یکی از آنهاست.
نقل شده است که زنی خدمت احمد حنبل رفت و عرض کرد: «تابستان بر بام پنبه میریسم، به روشنایی مشعل سلطان. و کسان خلیفه میگذرند، به روشنایی چیزی رشته میشود. روا بُوَد یا نه؟» پرسیدند: «تو کیستی؟» گفت: «خواهر بشر بن حارثم.» احمد زار بگریست و گفت: «چنین تقوی از خاندان او بیرون آید.»
بشر حافی معترف است که پارسایی را از خواهرم آموختم. او کوشش داشت آنچه که به دست مخلوق تهیه شده است، نخورد.
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعیکردیه دختر عمرو؛ بی اعتنا به ثروت دنیا
او از اهالی بصره یا اهواز بود. از او نقل شده است که گفت: «هیچ یک از صاحبان دنیا به جهت آنچه که داشتند، در نظرم بزرگ نیامد و هیچ مسلمانی را حقیر نشمردم.» و این نشان عرفان عمیق این بانوی عارف است.
اینکه انسان به کسی به خاطر مال و مقام احترام نگذارد و کسی را به خاطر فقر تحقیر نکند، نهایت زهدپیشگی است. ضمن آنکه این امر در دین مبین نیز توصیه شده است.
امام علی علیه السلام میفرمایند:«کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر سرمایهاش برابر او فروتنی کند، دو سوم دین خود را از دست داده است.»
حبیبه عدویه و نیایشهای عارفانهاش
از احوال او چیزی در دست نیست. تنها ابن جوزی در صفة الصفوة شرح مختصری دربارهاش نقل کرده است. در احوال او آمده است که برای نماز به پشت بام خانه میرفت و میگفت:«خدای من، ستارگان نمودار شدند و دیدهها در خواب شد و پادشاهان درهای خود را بستند و در تو باز است...»
این نوع نیایش با پادشاه پادشاهان، نشان از این دارد که امید اول و آخر خداست، اگر تمام درهای دنیا بسته شوند، باز در درحمت الهی باز است و این امر، حاکی از عظمت روح این عارف و بیتوجهیاش به دنیای دون است.
کسی که این چنین با پروردگارش نیایش میکند، قطعاً دل به دنیا و اهل آن نداده است، و از همه، بجز خداوند، ناامید است. عرفان حقیقی چیزی جز این نیست.
عقلاء مجانین
یک دسته از عارفان، عقلاء مجانین هستند. عقلاء مجانین درواقع کسانی هستند که دنیا در نظر آنها تا آن حدی حقیر و بیمقدار است، که از بند عقل معاش بیرون میآیند و سخنان و افعالشان رنگ و بویی از دیوانگی میگیرد. معمولاً خوراک و پوشاک و شمایل ظاهری برای ایشان مهم نیست.
این دسته از عارفان را، شاید بتوان آزادترین عارفان نامید. بهلول، از معروفترین عقلاء مجانین است و سخنان حکیمانهای از او نقل شده است، اما کسی او را تنبیه نمیکند، چون گمان می کنند دیوانه است، اما تاریخ قضاوت میکند که ایشان معمولاً عاقلترین افراد زمانشان بودهاند.
در میان زنان عارف نیز، عقلاء مجانینی وجود دارند، اما احوالات آنها مانند بهلول، با جزئیات و مفصل نقل نشده است. نام برخی از این زنان عارف بدون توضیح زندگی و اقوال آنها ذکر میشود.
ریحانه و الهه (از بصره)، ذکاره(از بغداد) و عافیه مشتاقه(از بصره) زنانی هستند که سلمی صفت والهه یا مجنونه را به ایشان میدهد. بیشتر زنانی که لقب والهه یا مجنونه داشتهاند و نامشان در گروه عقلای مجانین آمده است، شاعر هم بودهاند و احساسات تند و شوق سوزان و بیپایان درونی خود را بیپروا بیان میکردند.
عارفهای به نام تحفه نیز بوده است که در مورد او نوشتهاند که او را در تیمارستان بستری کرده بودند. سری سقطی به طور اتفاقی به آن تیمارستان رفته بود و او را دید که دیوانه نیست، بلکه عارفهای است شوریده. به او گفت از اینجا بیرون برو و او در جواب سری گفت: «آنکه حبیب دل من است مرا مملوک بعضی ممالیک خود گردانیده است. اگر مالک رضا شود، بروم؛ و الا صبر کنم.»
همچنین میمونه السوداء، از زنانی است که ابوالقاسم نیشابوری نامش را در ردیف عقلای مجانین ثبت است.
زنان دیگری مانند آسیه بغدادی، حیونه اهوازی، عوسجه واسطی، سلمونه و زهراء والهه نیز در کتاب نخستین زنان صوفی به عنوان عقلاء مجانین ذکر شدهاند.
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعیعارفههای گمنام
اما در کنار زنانی که به عنوان عارف از آنها یاد و احوالات ایشان، هرچند مختصر ذکر شده است، باید از زنانی نام برد که در دایره عرفان گمنام هستند. زنانی که نامشان برده نشده است، اما پشتیبان عارفان نامدار بودهاند.
زن همواره در عرصه هستی و در همه جای جهان، فارغ از مکان و زمان بار سنگینی به دوش داشته است؛ زادن، پروردن و به بلوغ رسانیدن. قطعاً تأثیر بسیار مهم اندیشه و طریقت زندگی مادر بر فرزند، برای همه امری مسجل است. قطعاً هستند مردان عارفی که با شیر پاک مادرانشان، مست حب الهی شده، از منیت رهایی یافتهاند.
در کنار مادران، همسران، خواهران و دیگر زنان اقوام نیز ممکن است بر عارفانی مؤثر بوده باشند. فارغ از مقوله تأثیرات مستقیم بر عارفان، صبر همسران برخی از ایشان به تنگدستی، و زندگی آنها با کسانی که از مال دنیا به گلیمی و خردهنانی اکتفا کردهاند، خود نوعی سلوک عرفانی است.
در کنار مادران و همسران، هستند زنان دیگری که در زندگی عارفان مؤثر بودهاند، همانطورکه بشر حافی میگوید که پارسایی را از خواهرم آموختم. او کوشش داشت آنچه که به دست مخلوق تهیه شده است، نخورد.
البته نقش خواهران عرفا در زندگی ایشان شایان توجه است و در داستانهای آنها خواهران مقامی اغلب بسیار مهم دارند. وقتی عارف بزرگی چون بشر حافی، تحت تأثیر یک زن پرورش یافته است، بعید نیست برخی عارفان نامدار، که اینک نامشان معرِّف عرفان اسلامی است، پرورده گمنامانی باشند که به خاطر جو غلط حاکم بر زمانشان و استبداد مردان، امروزه از احوالات ایشان چیزی در دست نیست.
زندگی و نقش زنان عارف در هالهای از ابهام است
میزان و کیفیت حضور زنان در عرصه عرفان اسلامی، در هالهای از ابهام قرار دارد. اما این مسجل است که زنانی در این زمینه فعالیت داشتهاند که از میان ایشان فقط سخنان و کرامات چند تن نقل شده است و از بقیه زنان عارف، اطلاعات کافی در دست نیست.
هرچند اطلاعات محدودی از زنان عارف نقل شده است، اما در همان اطلاعات محدود، سخنان نغز و اعمال شایستهای از این زنان مشاهده میشود. رابعه عدویه، فاطمه نیشابوری و اخوات بشر حافی زنان عارفی که حتی مطالعه اندک اطلاعاتی از ایشان روح را جلا میدهد.
در کنار بانوانی که به عنوان عارف شناخته شدهاند، همسران، مادران، خواهران و زنانی که با عارفان مراوده داشتهاند نیز بر شیوخ عرفان مؤثر بودهاند و مطالعه زندگی ایشان میتواند سرچشمه مطالعات جدیدی در زمینه عرفان اسلامی باشد.
انتهای پیام/